خلاصه کتاب تربیت کودک 2 / علی صفائی / عین صاد
بخش سوم کتاب تربیت کودک
نکته قابل توجه این است که تاحدودی می توان گفت این بخش تکمله مباحث بخش دوم کتاب که در گذشته ارائه شد می باشد. لذا طبیعی است که در آن تکرار وجود داشته باشد لکن طرح بحث کاملا جدید می باشد.
عوامل تربیتی کودک
· عوامل سازندگی و تربیت کودک
1. تقلید : ذاتا کودک دارای این غریزه است که از آن برای کمال طلبی و سعادت طلبی استفاده می کند. کودک تا یک سنی از پدر مقتدر و مادر مهربان خود تقلید می کند زیرا آنان را قهرمان زندگی خود میداند ، لکن در بعضی زندگی ها شخصیت پدر و مادر بواسطه نزاعهای خانگی از بین می رود و دیگر اقتدار و رأفت در جای خودشان وجود ندارند لذا کودک برای انتخاب الگو به فساد کشیده می شود یا اینکه منزوی ، مغرور و خودبین می شود . لذا باید در عین اینکه به کودکان محبت می کنند باید سعی کنند که شخصیت خود را حفظ کنند. اگر شخصیت مرد شکسته شود مادر هم لطمه می بیند همینطور برعکس.
پس از گذشت این سن خاص اگر خود والدین به موفقیتهای چشمگیری رسیده اند می توانند درادامه هم الگوی مناسبی باشند و الا باید قهرمان جدیدی را وارد زندگی کودک کنند .
2. رقابت : تقلید شخصیت کودک را ....
بزرگ کردن است و رقابت شخصیت کودک را تحریک کردن.
رقابت نباید بصورت تحقیر صورت گیرد بلکه باید جنبه رشد داشته باشد مثلا « تو با این زرنگی چطور از فلانی عقب افتادی» نه اینکه بگوید خاک برسرت تو نمی توانی فلان کار را بکنی !!
حتی می شود که والدین با داستانهایی که از خود می گویند کودک را رقیب خود قرار دهند .
3. ترس و مجازات: می تواند نیروهایی را تحریک کند . این احساس برای تکامل شخصیت ضروری است .
کسی که هیچ علاقه ای ندارد هیچ ترسی هم ندارد لذا چنین افرادی که از هیچ چیز واهمه ندارند بسیار خطرناک هستند برای خودشان و جامعه . یک شخصیت معتدل نمی تواند بدون ترس باشد . تنبیه همیشه برای ترس نیست بلکه برای ترمز هم می تواند باشد
شیوه ایجاد ترس هم متفاوت است : گاهی تندی و گاهی نگاه تیز و گاهی فریاد و گاهی سکوت و گاهی طعنه و گاهی کتک ...
نباید برای بکار بردن این شیوه برای تسکین خود استفاده نمود بلکه فقط برای رشد باشد .
البته می توان از واسطه هم استفاده کرد . البته واسطه ای که زرنگ باشد نه اینکه خام و نفهم باشد همه کارها را با دلسوزی های بیجا یا برخوردهای عصبی بی جا خراب کند . مثلا می تواند استعدادهای کودک را به رخش بکشد و بگوید با وجود اینها دیگر این کار را تکرار نمی کند
4. قهر: همه روحیه ها یکسان نیستند : فلانی را دیگر دوست ندارم چون فلان کار را کرده است و فلان حرف را زده است .شاید بتواند موثر واقع شود .البته این راهی است که خود بچه ها از آن استفاده می کنند .
شخصی می گوید یا اباالحسن از پسرم شکایت دارم . حضرت فرمود : او را کتک مزن ، با او قهر کن و از او فاصله بگیر ، اما باز هم طولش نده . چون این طول دادن بچه را می شکند یا بی تفاوتش می کند
5. تهدید و وعده و وعید: از آنجا که بچه ها آرزوهای طولانی دارند می توان از این نقطه ضعف برای تربیت آنها استفاده کرد . البته باید دقیق بود که دروغ پیش نیاید
باید مراقب باشیم که هدایا و جوایز بصورت باج نباشند تا کودک خود را برای هرکار بی ارزشی هم طلبکار بداند . لذا اگر درخواست جایزه از خود کودک سرزد نباید موافقت کرد زیرا کودک را قابل خریداری قلمداد می کند .
6. محبت و احسان : انسان اسیر محبت است . می شود کودک را با محبت شرمنده کرد . البته باید مراقب نُنُر شدن کودک نیز بود.
محبت مانند ابی است که به گیاه می رسد ، اگر نباشد گیاه می خشکد و اگر بیش از حد شود ریشه گیاه می گندد و خراب می شود و گیاه می خشکد.
7. تشویق و توجه و پاداش:انسان به مقبولیت و مورد توجه واقع شدن لذت می برد پاداش هاتاحد زیادی می تواند این نیاز را برطرف کند .
شخصیت هدیه دهنده خیلی در هدیه تاثیرداردو ومیزان محبوبیت او در نظر کودک مهم است .
این پاداش می توانددردیگران نیز موثر باشد و آنها را تحریک کند . همینطور برای یک عده ای توبیخ بشمار می آید . امیرالمومنین علیه السلام :بدکار را با با پاداش به نیکوکار مجازاتکن
معنای پاداش هاهم می تواند متغیرباشد :
شاگردی همیشه دیر به کلاس می آمد یکروزمعلم درحضور شاگردان کلاس او را به پای تخته دعوت کرد و به او هدیه ای داد . کودک که در ذهنش بدنبال علت این جایزه بود از استاد پرسید استادهم با تمام جدیت گفت : «فقط» بخاطرا ینکه «همیشه» سرکلاس به موقع حاضر میشوی!