گروه فرهنگی تبلیغی فاطمیون

حوزه علمیه قم
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ ب.ظ

حجر بن عدی الکندی

مقبره شهید حجربن عدی بهمراه شش تن ازیاران و فرزندش در شمال شرقی دمشق . سوریه


حُجر بن عَدی الکِنِدی

القاب: راهب آل محمد، حجر الخیر

کِنده نام یکی از قبایل کوفه بوده، و بدلیل نسبت داشتن حجر با ایشان اورا کِندی نامیده اند.

پیش از اسلام به دنیا آمده اما در سالهای آخر عمر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم توفیق مسلمان شدن یافت.

پیش از خلافت امیرالمومنین علیه السلام

در زمان خلیفه دوم در جنگ قادسیه، فاتح «مَرجُ العَذرا» (منطقه ای در شمال شرقی دمشق) بود . حجر و یارانش در همان منطقه به شهادت رسیدند.

از سوی امیرالمومنین علی علیه السلام، به فرماندهی سپاه در جنگهای جمل و صفین انتخاب شد.

حاضر شد که پسرش پیش از خودش شهید شود ، تامبادا با دیدن تیغ جلاد بالای سر پدرش ، سست شودو دست از ولای علی علیه السلام بردارد.

تمام فرمایشات رسول الله را باتمام وجود عملی می کرد اما ...


2

فتنه های معاویهمقبره حجر بهمراه شش تن از یاران وفرزندش در شمال شرقی دمشق

پس از سرکوب فتنه خوارج، معاویه دائما در حال شایعه پراکنی و تفرقه افکنی ، شبیخون و غارت و ... بود تا با این کار ارکان حکومت علوی را سست کند.

سال 39 ه ق ضحاک بن قیس بهمراه 3000 نفر از طرف معاویه ملعون مأمور شده بود از جنوب «واقصه» بگذرد و هرگروهی که داعیه محبت و طرفداری از علی علیه السلام را دارد ، از میان بردارد.تابه منطقه قُطقُطانه رسیدند. حضرت علی علیه السلام در جمع مردم کوفه به سخنرانی پرداخت و آنان را برای سرکوب این شبیخون ها دعوت کرد.اما با پاسخ بسیار سردی روبرو شد.حجر بن عدی برخاست و آمادگی خود و شوق شهادتی که در دلش بود را ابراز کرد و از امام خواست که عده ای را با او همراه کند. امام اورا ستایش کرد و فرمود : یقین دارم تو از مردان شهادت طلبی. 4000 نفر را با حجر برای مقابله با ضحاک فرستاد. نوزده نفر از سربازان ضحاک و دو نفر از یاران حجر کشته شدند. حجر بن عدی در آن سرزمین دو شبانه روز با مهاجمان جنگید. با تاریکی شب دوم ضحاک و سربازانش منطقه را ترک کرده و پا به فرار گذاشتند.

شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام

در شب شهادت علی علیه السلام حجر در مسجد خوابیده بود . شنید که اشغث به ابن ملجم می گوید : زود باش بجُنب. والا روشنی صبح تورا رسوا می کند. حجر احساس خطر کرد به سمت ....


معاویه در نماز جمعه دستور داده بودکه برسر تمام منابر علی علیه السلام را لعن کنند.83سال این رویه ادامه داشت تا اینکه عمروبن عبدالعزیز روی کار آمد و این کار را منع کرد.

معاویه، زیاد را فرماندار کوفه قرار داده بود. اوهم یاران حضرت را بخوبی می شناخت و هرجا آنان را می یافت می کشت و به دار می آویخت.

نام اصحاب حضرت را از دفتر حقوق حذف کرده بود . شهادت ایشان را در محکمه ها نمی پذیرفت.فشار اقتصادی زیادی بر آنان وارد کرده بود.

مغیره از مهمترین مهره های برسرکار آمدن نااهلان اموی بود.امام علی علیه السلام درباره او به عمار یاسر فرموده بود : او از دین همان مقدار را می چسبد که دنیایش را تأمین کند.

حجربن عدی و مغیره

به همان اندازه که حجر دلداده حضرت بود مغیره نسبت به امام کینه داشت  و ...


چون در عراق زندگی می کرد ، اطلاع چندانی از حوادث مدینه نداشت . اگرچه در برابر حق و باطل هیچگاه بی تفاوت نبود.

وقتی ابوذر غفاری به «ربذه» تبعید شد و درآنجا غریبانه به شهادت رسید ، حجر بن عدی و مالک اشتر شاهد شهادتش بودند و بر پیکرمطهرش نماز بجا آوردند.

اشتباهات و خلاف کاری های عثمان اجازه سکوت حجر نداد ، لذا به اتفاق یازده نفر دیگر از سران مطرح کوفه نامه ای اعتراض آمیز به عثمان نوشت.

هیچگاه در جانبداری از حق کوتاه نمی آمد و بی پروا مواضع خویش را اعلام می کرد.

او از راویان معتبر احادیث به حساب می آید و این نقش حجر در فرهنگ دینی را نشان می دهد. حجر از هیچکس غیر از حضرت امیرالمومنین علیه السلام نقل روایت نمی کرد. در جنگ همراه با رجزهایش علی علیه السلام را وصی حقیقی پیامبر خواند.

در جمل

در دوران خلافت علی علیه السلام همراه با واقعه و فتنه جمل ، حضرت نامه ای به اهل کوفه نوشت و مردم را به یاری فراخواند. حجر از کسانی بود که مردم را به این کار دعوت کرد و خودش پیشتاز این راه شد.

در حادثه صفین و نهروان

ماه ذی الحجه بود که این جنگ رخ داد.در این جنگ حضرت ابوتراب علیه السلام عده ای از رزم آوران را به جنگ می فرستاد اما مراقب بودند که یاران از مرز اخلاق خارج نشوند. حجر بن عدی و عمرو بن حَمِق ، شامیان را لعنت می کردند . حضرت پیغام دادند که مگر نه اینکه ما برحقیم وآنها باطل؟ دوست ندارم که شما ناسزاگو و فحاش باشید.بهتر است که زشت کاریهایشان را بازگو نمایید و خواستگار هدایت و اصلاح ایشان باشید. درجواب گفتند : ما پند تورا می پذیریم. حجر در ادامه، علاقه وافر خود و قبیله اش را خدمت حضرت عرضه داشت و ازاین رو امام علیه السلام فرماندهی قبیله «کنده» را به حجر واگذار کرد.

در یکی از صحنه های جنگ صفین ، حجر با پسرعموی خود که اوهم حجر نام داشت و در سپاه معاویه بود روبرو شد . حجر ی که در سپاه معاویه بود به «حجر الشر» معروف بود. در این نبرد حجرالشر کشته شد و امیرالمومنین علیه السلام خدا را بواسطه هلاکت او شکر کرد.

در نتیجه صفین با حکمیت شوم که آمیخته با مکر وفریب بود تمام شد. اوضاع همچنان ملتهب بود لذا امام مردم کوفه را دوباره به جنگ با شامیان فراخواند. حجر از کسانی بود که آمادگی خودرا به صورت مکتوب به حضرت تسلیم کرد.

اینجا بود که فتنه ی جدید به نام خوارج نهروان سر برداشت.رشادتهای امیرالمومنین و یاران باوفایش امثال حجر، اجازه به قدرت رسیدن خوارج را به آنها نداد....

2

فتنه های معاویهمقبره حجر بهمراه شش تن از یاران وفرزندش در شمال شرقی دمشق

پس از سرکوب فتنه خوارج، معاویه دائما در حال شایعه پراکنی و تفرقه افکنی ، شبیخون و غارت و ... بود تا با این کار ارکان حکومت علوی را سست کند.

سال 39 ه ق ضحاک بن قیس بهمراه 3000 نفر از طرف معاویه ملعون مأمور شده بود از جنوب «واقصه» بگذرد و هرگروهی که داعیه محبت و طرفداری از علی علیه السلام را دارد ، از میان بردارد.تابه منطقه قُطقُطانه رسیدند. حضرت علی علیه السلام در جمع مردم کوفه به سخنرانی پرداخت و آنان را برای سرکوب این شبیخون ها دعوت کرد.اما با پاسخ بسیار سردی روبرو شد.حجر بن عدی برخاست و آمادگی خود و شوق شهادتی که در دلش بود را ابراز کرد و از امام خواست که عده ای را با او همراه کند. امام اورا ستایش کرد و فرمود : یقین دارم تو از مردان شهادت طلبی. 4000 نفر را با حجر برای مقابله با ضحاک فرستاد. نوزده نفر از سربازان ضحاک و دو نفر از یاران حجر کشته شدند. حجر بن عدی در آن سرزمین دو شبانه روز با مهاجمان جنگید. با تاریکی شب دوم ضحاک و سربازانش منطقه را ترک کرده و پا به فرار گذاشتند.

شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام

در شب شهادت علی علیه السلام حجر در مسجد خوابیده بود . شنید که اشغث به ابن ملجم می گوید : زود باش بجُنب. والا روشنی صبح تورا رسوا می کند. حجر احساس خطر کرد به سمت ....


خانه امام رفت تا ایشان را از ماجرا باخبر کند. اما بطور اتفاقی امام از راه دیگری قصد مسجد کرده بودند . وقتی حجر به مسجد رسیدکه کار از کار گذشته بود همه می گفتند که علی کشته شد.

امام برای او دعا کرده بود که شهید شود اما اکنون می دید که پیشوایش در خون خود غلتان است.

درروز بیستم رمضان ، درحالیکه امام ضربت خورده بودند و مردم دسته دسته برای عیادت می آمدند، حجر هم وارد خانه حضرت شد. احساس خودرا در قالب چند بیت شعر بیان کرد. وقتی نگاه امام به او افتاد از او پرسید: اگر تورا به برائت از من وادار کنند چگونه خواهی بود؟ حجر در جواب عرض کرد: به خدا قسم یاعلی اگر باشمشیر قطعه قطعه ام کنند و در آتشم بسوزانند ،برایم بهتر است از آنکه از تو بیزاری بجویم.حضرت فرمودند اگر تورا مجبور به لعن من کردند لعن کن اما برائت مجوی . خدا برهرنیکی توفیقت دهد. خدا تورا ازجانب خاندان پیامبر پاداش نیک دهد.

روزگار تاریک

ارزش جهاد مقدس حجر ویارانش در دانستن اوضاع و احوال آن زمان است.

بدبختی جامعه اسلامی روزی بود که حکومت اسلامی به دست کسانی همچون معاویه، عمروعاص، مغیره و زیاد لعنت الله علیهم اجمعین بود.کسانیکه باقرآن واسلام هیچ سنخیتی نداشتند. مردم هم از روی ترس یا طمع، دین فروشی میکردند. در این شرایط حجربن عدی، میثم تمار، رُشَید هَجَری و عمرو بن حَمِق در مقابل این حکومت ایستاده بودند و با مجاهدات بیدارگرانه زمینه قیام سیدالشهدا را رقم زدند.

معاویه بن ابی سفیان

مادرش هند،‌همسر ابوسفیان، زن بدکاره بود که معاویه را از راه حرام به دنیا آورد. هنگامیکه معاویه نام رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را در اذان می شنید ، با خشم می گفت: آنقدر تلاش خواهم کرد که این نام را براندازم.دستور داده بود که برمنابر علی علیه السلام را دشنام دهند ولعن کنند.

بارها به ابوذر غفاری که از اصحاب برجسته پیامبر بود ، توهین کرد. پسر میمون باز شراب خوارش را به خلافت بعد از خودش گماشت. با این همه فساد افکار عمومی را به نفع خود جهت دهی کرده بود(البته در شام)

عمروعاص

چند نفر مدعی بودند که پدر اویند.منافقانه خود را در صف مسلمانان قرار می داد در حالیکه بهیچ عنوان اسلام نیاورد. نام او در فتنه هایی همچون صفین به عنوان کینه توزترین انسان نسبت به حضرت حیدر علیه السلام و یک شخص مکار و حیله گر به ثبت رسیده است.

مغیره بن شعبه

در سفری با چند نفر همراه شد . از خواب آنها سوء استفاده کرد و همه آن سیزده نفر را کشت و بهمراه اموالشان به مدینه آمد و اظهار دین داری و اسلام کرد. این اسلام آوردن برای حفظ جانش بود. از جمله کسانی بود که در حمله به خانه حضرت زهرا علیها سلام و صدمه زدن به این پاره تن رسول الله شرکت داشت.

زیاد ابن ابیه

ابوسفیان با مادر زیاد رابطه نامشروع داشت. مدتها معلوم نبود که پدرش کیست.بالاخره معاویه ادعا کرد که او برادر من است لذا از نسب ابوسفیان شناخته شد. فرزند ناپاک او عبیدالله هم حادثه کربلا را آفرید.


اینها افرادی بودند که زعامت جامعه اسلامی را در دست داشتند

معاویه در نماز جمعه دستور داده بودکه برسر تمام منابر علی علیه السلام را لعن کنند.83سال این رویه ادامه داشت تا اینکه عمروبن عبدالعزیز روی کار آمد و این کار را منع کرد.

معاویه، زیاد را فرماندار کوفه قرار داده بود. اوهم یاران حضرت را بخوبی می شناخت و هرجا آنان را می یافت می کشت و به دار می آویخت.

نام اصحاب حضرت را از دفتر حقوق حذف کرده بود . شهادت ایشان را در محکمه ها نمی پذیرفت.فشار اقتصادی زیادی بر آنان وارد کرده بود.

مغیره از مهمترین مهره های برسرکار آمدن نااهلان اموی بود.امام علی علیه السلام درباره او به عمار یاسر فرموده بود : او از دین همان مقدار را می چسبد که دنیایش را تأمین کند.

حجربن عدی و مغیره

به همان اندازه که حجر دلداده حضرت بود مغیره نسبت به امام کینه داشت  و ...

همیشه امام را لعن میکرد.

در سال 41 ه ق پس از قرارداد صلح امام حسن علیه السلام ، معاویه وقتی به نُخیله رسید در نزدیکی کوفه پس از نماز آشکارا اعلام کرد که تمام مواد صلحنامه زیر پای من است. و مغیره را به امارت کوفه گماشت.

حجر از این مسئله بسیار ناراحت بود . بالحنی اعتراض آمیز به امام حسن علیه السلام عرض کرد: کاش همه مرده بودیم و ....که ما ناخرسند برگردیم و دشمن خوشحال و پیروز.امام حسین علیه السلام اشاره ای به اوکرد تا ساکت شد.امام حسن علیه السلام فرمود: همه مثل تونیستند و مثل تو آمادگی جهاد وشهادت ندارند.صلح من برای حفظ شماها بود.

حجر نزد سیدالشهدا رفت. میخواست ایشان را به قیام تحریک کند، که ایشان فرمودند : ما عهد و پیمان بسته ایم ، هیچ راهی برای پیمان شکنی نیست.

معاویه که مغیره را در کوفه گماشته بود اورا به بدگویی علی علیه السلام امر کرده بود و اوهم در این مدت هفت سال و چند ماه که آنجا بود این کار را اعمال کرد.

حجر در تمام فرصتهایی که مناسب می دانست مردم را علیه مغیره می شوراند . مغیره هم اورا تهدید می کرد اما نمی خواست که دستانش را به خون حجر آغشته کند.

حجر به دلایل مختلف و خلاف شرع مغیره مانند:تقسیم ناعادلانه بیت المال ، لعن علی علیه السلام، کشتن انسانهای بی گناه، شهوترانی، و دگرگون کردن احکام الهی ، این حکومت را مشروع نمی دانست.هرگاه حجر و یارانش لعن حضرت را میشنیدند برمیخاستند و لعن ها را به خودآنان بازمیگرداندند.مغیره روز جمعه برای ناسزاگفتن به امام بالای منبر رفت . حجر و اطرافیان اورا سنگباران کردند. فوری از منبر پایین آمد.پنج هزار درهم برای حجر بعنوان حق السکوت فرستاد، او فکر کرده بود که اعتقادات حجر فروشی هستند.

روزی مغیره بالای منبر به علی علیه السلام ویارانش دشنام داد . حجر حاضر بود با صدای بلند به اعتراض علیه مغیره برخواست. ابن اثیر می گوید بیش از دو سوم حاضرین جلسه بلند شدند و از حجر طرفداری کردند و به مغیره گفتند این حرفها به درد ما نمی خورد بگو جیره وسهم ما که قطع شده است را پرداخت کنند.

عده ای به مغیره پیشنهاد کردند که با حجر کاری نداشته باش.مغیره گفت من حجر را به همین شکل (سرکوب)نابود می کنم.نمی خواهم در آخر عمر خودم و نیکانم را به کشتن دهم تا حجر و یارانش لقب شهید به خود بگیرند.بعد از من کسی خواهد آمد و حجر فکر می کند که اوهم شبیه من عمل خواهد کرد لذا به تندروی هایش عمل می کند و آن امیر اورا به بدترین وجه خواهد کشت.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی