گروه فرهنگی تبلیغی فاطمیون

حوزه علمیه قم
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۷ ب.ظ

امام حسن مجتبی علیه السلام(بخش پنجم)

ماجرای صلح و کناره گیری امام از حکومت

(مطالعه این بخش بدون مطالعه بخشهای قبلی جوابگوی تمام سوالات در این موضوع نیست!!)

امام زمانیکه بی وفایی یاران و عدم پایداری شان را در مقابل با دشمن دید به ایراد سخنرانی پرداختند و در آن متذکر شدند که غصه ی من برای خودم نیست زیرا من در تنهایی هم می توانم خدایم را عبادت کنم ، بلکه نگرانی من برای فرزندان شماست که در آینده از حقشان باز داشته میشوند و غلامان دربار بچه های معاویه و بازیچه آنان خواهند شد.


امام در سخنرانی دیگری فرمودند:

خواری یا کمی افراد مارا از جنگ با مردم شام منصرف نکرد ؛ بلکه مخلوط شدن دوست و دشمن در سپاه ما سبب کناره گیری ما از مبارزه شده است. زمانی ما حاضر به مبارزه بودیم که دینتان بر دنیایتان مقدم بود اما اکنون دنیایتان بر دینتان سیطره یافته است.

سپس امام پیشنهاد معاویه مبنی بر صلح را برای سپاهیان خود متذکر شدند و از همه نظرشان را خواستند ؛  ناگهان فریاد جمع بلند شد: فنادی القوم بأجمعهم : بل البقیه و الحیاه ( همگی فریاد زدند : ما طالب زندگی و حیات هستیم.)


مفاد صلحنامه

توجه: در این صلح هیچ امتیازی به معاویه داده نشده است بلکه حقانیت اما را اثبات می کند.

- معاویه باید بر مبنای کتاب و سنت پیغمبر و سیره خلفای شایسته عمل کند.

- پس از معاویه حکومت متعلق به حسن علیه السلام است و پس از او هم متعلق به حسین علیه السلام است و معاویه حق ندارد کسی را بعنوان جانشین انتخاب کند.

- باید سب و لعن علی علیه السلام از منابر حذف و بجای آن حضرت را به نیکی یاد کنند.

- همه مردم از همه طوائف در تمام سرزمین حکومت باید در امنیت باشند. کسی نباید بر یاران علی سختگیری کند و صدمه ای وارد سازد.

- معاویه حق ندارد خود را امیرالمومنین بداند.


امام تمام این شرائط را قرار داد و شخصی آنها را نوشت و برای معاویه فرستاد. معاویه آنرا مهر کرد و با سوگندهای شدید مبنی بر پذیرش این متن، جواب را برای حضرت علیه السلام ارسال کرد.

عده ای هم قائلند که معاویه کاغذ سفیدی را امضا کرد و برای امام فرستاد تا هرچه می خواهد شرط کند این قرار داد در نیمه جمادی الاولی سال 41 هجری به امضا رسیده است


علل آتش بس و کناره گیری

حضرت علیه السلام در روایتی به ابی سعید عقیصا فرمود : علت صلح من با معاویه همان علت صلح رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است با بنی ضمره و بنی اشجع و اهل مکه است...همانگونه که خضر در اعمال خود مصالحی میدید که موسی علیهما السلام نمیدید ، من هم در این امر مصالحی می دیدم که شما نمی بینید.


امام حسن مجتبی علیه السلام هنگامیکه در مدائن بستری بود (بواسطه ضربتی که جراح بن سنان در ساباط به حضرت زده بود )جملات درد باری دارند:

به خدا! معاویه را برای خودم بهتر از اینان می دانم !!! که خیال میکنند شیعه من هستند ، نقشه قتل مرا می کشند ، اثاثیه مرا غارت کرده و مالم را می برند . به خدا سوگند! اگر از معاویه پیمانی بگیرم که خونم را حفظ کنم و در میان خاندانم در امان باشم ، بهتر است از اینکه مرا بکشند و خانواده و خاندانم تباه گردند . به خدا سوگند اگر به معاویه بجنگم هم اینان که ادعای شیعه گری مرا می کنند گردنم را گرفته و تسلیم معاویه خواهند کرد. (وای از غربت حضرت...)


روایات بسیاری در این مورد از خود حضرت ذکر شده که تنها به نکات اصلی آنها اشاره میشود:

- دیدم که جلوگیری از خون ریزی بهتر است و منظوری از این کار جز خیرخواهی و بقای شما ندارم.

- بخاطر رضای خدا و حفظ خون مسلمانان.

- وعده های من برای خاموش کردن آتش جنگ و قطع فتنه بود.

- من مصلحتی می بینم که شما نمی بینید.


بابررسی کلمات حضرت می توان دریافت که ایشان بواسطه علل زیادی آتش بس اعلام کردند که برخی از آنها عبارتند از :

وظیفه الهی : إن الأئمه لم یفعلوا شیئا الا بعهد من الله عزوجل و امر منه لا یتجاوزونه

سستی و تزلزل یاران : یزعمون أنهم لی شیعه ابتغوا قتلی و انتهبوا ثقلی و اخذوا مالی ...   و قد اصبحتم الان و دنیاکم امام دینکم...

جلوگیری از خون ریزی بی ثمر :فترکته لصلاح الامه و حقن دمائها.....فترکتها ابتغاء وجه الله و حقن دماء المسلمین..

افشا و خنثی کردن فریب دشمن : که در مقالات محققانه مرحوم کاشف الغطاء و مرحوم شرف الدین که بخاطر تفصیل ذکر نشد تحلیل شده است.(انشاءالله در آینده خواهدآمد)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی