گروه فرهنگی تبلیغی فاطمیون

حوزه علمیه قم
يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۲۹ ب.ظ

امام حسن عسگری علیه السلام

زندگی ها به میزان وسعت و توانایی فعالیت ، سبک و سیاق خاصی را دنبال می کنند؛ به این معنا که هر چه انسان اطراف خود را مطیع رفتارهای خویش بداند مطمئنا در تصمیماتش تأثیر خواهد داشت و به همان میزان اگر احساس کند که نمی تواند در اطراف خود مؤثر باشد در دایره اقدامات خود تجدیدنظر می کند و سعی می کند که محدودتر بیاندیشد و توقع کمتری از تأثیرپذیری پیرامون خود داشته باشد. بعنوان نمونه کسی را در نظر بگیرید که دارای شخصیت علمی و اجتماعی خاصی نیست ولی در محله و روستای خود از جایگاه نسبتا مهمی برخوردار است؛ طبیعتا وقتی که از او نظر بخواهند ، ضمانت اجراییِ نسبیی که دارد فقط در محیط روستا و محله می باشد و نه بیشتر و اگر همان نظر را به روستا یا محله‌ی دیگری ابلاغ کنند ، از آن جهت که این عقیده از سوی شخصیت علمی و یا اجتماعی خاصی صادر نشده است و متخصصانه نیست ، مورد استقبال قرار نمی گیرد. حال اگر یک عالم متخصص نظری ارائه دهد ، جدای از مقام علمی او، می توان نظر او را در بسیاری از مناطق که هیچ شناختی نسبت به شخص وی ندارند مطاع و قابل پیگیری دانست، زیرا از موضع علم است و محیط علم نیز به مرزهای ظاهری نیست و تا هرجا که حقیقت جایگاهی داشته باشد امری مقبول به شمار می آید. ایام امامت مولانا امام حسن عسگری علیه السلام در خفقان بوجود آمده از حکومت حاکمان عباسی بود . حاکمانی که امام جوادالائمه علیه السلام را در 25سالگی ، امام هادی النقی علیه السلام را در 41 سالگی و امام حسن عسگری علیه السلام را در 28 سالگی به شهادت رساندند. 

البته دوران امام عسگری علیه السلام از محدودیت ها و شدائد بیشتری برخوردار بود یکی بخاطر اینکه خلفای عباسی می دانستند «مهدی موعود» که قرار است پایه خلافت ظلم را از بین ببرد از نسل حسن عسگری علیه السلام می باشد. دیگر اینکه شیعیان تا حدودی قدرت گرفته بودند و همه می دانستند که شیعیان با خلفای عباسی موافق نیستند لذا بر حضرت سخت می گرفتند تا بتوانند از این طریق شیعیان را کنترل نمایند و مانع تهاجم ایشان باشند. خب اگر برای حضرت عسگری علیه السلام مقامی فراتر از حصارهای معسکر خلفای عباسی در نظر نگیریم نمی توانیم از امامت ایشان بهره مند گردیم . آموزه های ایشان در مسائل گوناگون دیوارهای علمی وسیاسی را نیز درنوردید چه برسد به اینکه بخواهد محدود به منطقه سامراء و زندانهای آن باشد. فعالیتهای مختلف حضرت در شرایطی که حتی در دل موالیان اهلبیت علیهم السلام شک و تردید وجود داشت[1] بسیار چشمگیر و البته راهگشاست. حضرت با وجود تمام محدودیتها ، مشکلاتی که بواسطه در دسترس نبودن امام زمان در جامعه شیعی بوجود آمده بود را مدیریت می کردند. بُعد امامت حضرت در جامعه تنها به شکل یک امامی که توجهی به سیاست و جامعه نداشته باشد نبود بلکه حضرت از تمام فرصتها و امکانات استفاده می نمودند تا بتوانند راه صحیح را در این اوضاع فتنه آلود به دست موالیان خود برسانند. از جمله می توان به جریان چوبی که حضرت درون آن را خالی کرده بودند اشاره نمود . حضرت این چوب را به دست شخصی داده بودند و امر کرده بودند که آن را به ابوعمرو عثمان بن سعید (عمری)[2] برساند، در میانه راه چون درون چوب خالی بود با ضربه کوچکی شکست و نامه هایی که حضرت در میان چوب پنهان کرده بودند آشکار شد و ...[3] از راههای دیگری که حضرت برای آگاه ساختن شیعیان از آن استفاده می کردند این بود که عثمان بن سعید (عمری) در لباس یک روغن فروش ، نامه ها و درخواست مردم را جمع کرده و در ظروف روغن قرار می داد و به امام عسگری علیه السلام می رساند.[4] خبر از آینده توجه فوق العاده حضرت به اوضاع شیعیان را در این مثال ها نمی توان خلاصه نمود بلکه باید دانست که با توجه به شرایط تاریکی که خلفای عباسی فراهم آورده بودند و در دل مردم شک و تردید فراوانی بوجود آورده بودند، حضرت نیز اهتمام بیشتری نسبت به جذب و رشد شیعیان داشتند لذا حضرت در موارد بسیاری سعی می کردند که با اطلاع دادن از غیب دل محبان را به امامشان گرم نگه دارند. یکی از اصحاب از طول مدت حبس خود در زندان به حضرت گله کرد و حضرت در جواب فرمود نگران نباش که تو نماز ظهر را در منزل خودت اقامه خواهی کرد. همچنین هنگامی که از نظر اقتصادی در تنگنا قرار داشت و از اینکه از حضرت طلب پول کند شرم داشت ، وقتی به خانه خود بازگشت دید که حضرت صد دینار برای او فرستاده و در نامه ای نوشته اند: وقتی حاجتی داشتی از ما حیا نکن و بخواه. [5] گروهی از شیعیان اهواز به سُر من رأی رفتند تا امام عسگری را زیارت کنند. وقتی که حضرت خارج شدند با یک دست خود عمامه(کلاه) را برداشتند و دست دیگر را به سر خود کشیدند . در همین حین به یکی از اعضاء گروه ما نگاه کردند و لبخند زدند. آن مرد هم زیر لب گفت : أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ خِیَرَتُهُ علتش را که پرسیدیم در جواب گفت : من در قلبم کمی نسبت به حضرت شک داشتم لذا در دلم گفتم اگر بعد از خروج ، حضرت عمامه(کلاه) خود را از سر بردارند به یقین او امام من است.[6] جعفر بن محمد بن موسی می گوید نشسته بودم که حضرت سواره از مقابل من در حال عبور بودند. من که دوست داشتم صاحب فرزند شوم به فکر رفتم و باخود گفتم آیا صاحب فرزند می شوم؟ ناگهان امام سر مبارکشان را بطرف من برگرداندند و به حالتی که معنایش این بود؛ تو صاحب فرزند می شوی! سرشان را تکان دادند، ناخودآگاه در دلم آمد که آیا پسر است؟ این بار امام بصورتی سرشان را تکان دادند که معنایش این بودکه ؛ خیر .جعفر می گوید بعد از مدتی خدا دختری به من عنایت فرمود.[7] لذا با توجه به اینکه محدودیتهای ظاهری سراسر زمان و مکان حضرت را فراگرفته بود، ولی هیچکدام مانع نمی شد که ایشان بذر محبت خود را در دل انسانهایِ قابل نکارند ویا درخت محبت موالیان را به ثمر ننشانند. تقیه در کتب تاریخ به وضوح می توان به این نکته دست یافت که مناسب ترین راه برای توسعه و تبلیغ دین در ایام امامت حضرت حسن عسگری علیه السلام، «تقیه» بوده است. در کلام حضرت که بعنوان توصیه ای به شیعیان می باشد این مسئله به چشم می خورد: صَلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ‏[8] فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ فِی حَدِیثِهِ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ-وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا شِیعِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِک‏[9] نمونه های بسیاری هم برای بکارگیری تقیه توسط اطرافیان حضرت ذکر شده است که بعنوان مثال مواردی از آن را ذکر می کنیم: حضرت به اصحاب خود در مواقع بسیاری می فرمودند که حتی اگر ما را دیدید سلام نکنید ، به سوی ما اشاره نکنید زیرا جان شما به خطر می افتد. [10] ====== پاورقی ها کپی نشدند ان شاء الله قرارشون میدم الان امکانش نیست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی