گروه فرهنگی تبلیغی فاطمیون

حوزه علمیه قم
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۵ ب.ظ

امام حسن مجتبی علیه السلام(بخش سوم)


امامت امام حسن علیه السلام

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: إن الحسن والحسین امامان قاما أو قعدا.

حسن و حسین علیهما السلام امام هستند ،  چه برخیزند(قیام کنند) و چه بنشینند (صلح کنند ) .


امیرالمومنین علیه السلام هنگام وصیت به حسنین علیهماالسلام فرمودند: من در این شب از دنیا میروم. اکنون گفتارم را بشنوید و تو ای حسن! وصی و زمامدار پس از من هستی و تو ای حسین ! شریک او در وصیت می باشی، پس در برابر او تسلیم باش و تا زنده است پیرو دستو او باش! تا آنگاه که او از دنیا رفت . تو پس از او گویای به امر امامت و زمامدار آن هستی.

کشتن ابن ملجم به دستور حضرت علی علیه السلام بر عهده امام حسن مجتبی علیه السلام بود که حضرت در روز جمعه 21رمضان پس از اینکه برای مردم سخنرانی کردند و بیعت گرفتند ،  صورت پذیرفت.


وقتی معاویه تشکیل شدن حکومت کریمه امام حسن علیه السلام و والیان اورا در شهرها دید به دنبال دسیسه و اعزام جاسوس به کوفه و بصره بود. حضرت با مشاهده این امر به معاویه نوشت: ای معاویه !‌ تو در پنهانی مردان را برای جاسوسی به سوی من می فرستی ، گویا خواهان جنگ هستی، تردیدی در آن نیست ، چشم به راه باش انشاءالله (به جنگ تو خواهم آمد) به من خبر داده اند که تو به مرگ کسی خوشنود گشته ای که هیچ خردمندی بدان خوشنود نشده است.(یعنی به شهادت حضرت علی علیه السلام)


امام حسن علیه السلام برای اتمام حجت نامه ای به معاویه ملعون نوشتند و اورا به بیعت دعوت کردند.

مضمون نامه بطور اختصار:

- خدا پیامبر را برای روشن شدن حقیقت مبعوث کرد تا حق و باطل مشخص شود.

- وقتی از دنیا رفت بر سر خلافت و جانشینی او نزاع درگرفت. قریش گفتند که پیامبر از خاندان ما بوده پس جانشین اوهم باید از ما باشد. ماهم همین را به قریش گفتیم اما آنها انصاف را رعایت نکردندو خلافت را غصب کردند.

- رخنه در دین و بدعت ها آغاز شد.

- تو هم میدانی که هیچ گونه فضیلتی نسبت به من نداری. پدرت در جنگ خندق در مقابل رسول الله ایستاده بود. از عذاب الهی بترس.

- هنگامیکه پدرم از دنیا میرفت خلافت را به من واگذار کرد.

- نامه من برای اتمام حجت و این است که نزد خدای خود در روز قیامت عذری داشته باشم.

- بیعت تو بامن سبب اصلاح بین مسلمانان خواهد بود . در غیر اینصورت با مسلمانان برای جنگ با تو خواهیم آمد.


معاویه در جواب نوشت:

- تجربه من بیش از توست.

- اگر با من بیعت کنی بعد از خود خلافت را به تو واگذار می کنم.

- خراج عراق برای زندگی خودت.


بعد از این مکاتبات معاویه به عراق لشکر کشی کرد.

امام در مسجد شروع کردند به خطبه خواند که : ای مردم با صبر و شکیبایی به مقصود خواهید رسید. پایداری کنید. ( راوی: از این سخنان امام دریافت می شود که حضرت از یاری مسلمانان بیمناک بود.)

ادامه دارد...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی